شیوههای طنز
انواع آثار ادبی که طنز نویس میتواند به کار ببرد فوق العاده زیاد و متنوع است، رمان، نمایش نامه، شعر و... اما شیوهها یا تکنیکهایی که در آن به کار میرود محدود است. ۱. کوچک کردن ۲. بزرگ کردن ۳. تقلید مضحک از یک اثر ادبی شناخته شده ۴. ایجاد موقعیتی در داستان یا نمایش که به خودی خود طنزآمیز است. ۵. به کار بردن عین کلمات کسی که مورد طنز قرار میگیرد و ایجاد چهارچوبی مضحک برای آن.

طنز و لطیفههای مکتوب
طنز یعنی بیان هنرمندانه و نقادانهٔ کژیها و نادرستیها به قصد اصلاح و نه تخریب. طنز فاخرترین گونهٔ شوخطبعیست، که گونههای دیگرش هزل و هجو و فکاههاند. لطیفهها عمدتاً از نوع فکاههاند؛ اما آنجا که رنگ و بوی تمسخر قومی یا شخصی خاص میگیرند، به هجو متمایل میشوند.
جوک و لطیفه (طنز شفاهی)
این حقیقت که طنز در میان عامهاست، ادعای گزافی نیست. طنزی که در ادبیات عامه ماندگار شود، قطعاً قدرت بالایی دارد. طنزهای شفاهی بخش مهمی از ادبیات عامهاند.
ماهیت طنز در خدمت رشد نظام توتالیتر
ما همیشه طنز را به عنوان چیزی خوب که واقعیت را به همه می نمایاند پذیرفته ایم.این یکی از بدیهی ترین تصورات ما نسبت به طنز است.ولی محمد هادی پورابراهیم در مقاله ای با عنوان طنز به مثابه هنر یا نهادی سرکوبگر از زاویه ای متفاوت به مقوله ی طنز نگاهی داشته و طنز را منحصر به جوامع سرکوبگر و توتالیتر پنداشته که راه دیگری برای دیالوگ و گفت و گو پیدا نمی کنند و صرفن با گفتن طنز موقعیت های دشوار را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارند و هیچ وقت در پی یافتن راه حلی برای معضل برنخواهند آمد.چنین نگرشی به طنز چنان تازه و بدیع و خلاق است که تا به حال کسی از این دید به طنز نگاهی نداشته است.
دروغ پسر بادکنکی
دروغ پسر بادکنکی (به انگلیسی: Balloon boy hoax) به جریانی ساختگی اطلاق میشود که در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۹ در کلورادو اتفاق افتاد. در این جریان یک زوج به نامهای ریچارد و مایومی هین یک بادکنک پر از گاز هلیم را رها کردند تا در اتمسفر صعود کند و سپس ادعا کردند که پسر ۶ سالهشان "فالکن" درون این بادکنک است. این اتفاق توسط رسانههای گروهی اینچنین بازتاب یافت که ظاهراً این پسر در حال پرواز در ارتفاع ۷۰۰۰ فوتی (۲۱۰۰ متری) زمین درون یک سبد متصل به یک بادکنک پر از هلیم است. این اتفاق توجه جهانی را به خود جلب کرد. فالکن توسط بعضی رسانهها به "پسر بادکنکی" معروف شد.
پس از یک پرواز یک ساعته و پیمودن بیش از ۸۰ کیلومتر بین شهرها، بادکنک در ۱۹ کیلومتری شمال شرق فرودگاه بینالمللی دنور فرود آمد. مسئولین فرودگاه دنور را بلافاصله بستند و چندین هلیکوپتر گارد ملی و پلیس محلی را به دنبال آن فرستاند. بعد از آنکه بادکنک فرود آمد و پسر درون آن یافت نشد، مسئولین یک جستجوی گسترده را در تمام منطقه آغاز کردند . این ترس در حال افزایش بود که شاید پسر از بادکنک به بیرون افتاده باشد. گزارش شده بود که چیزی از بادکنک جدا شده و به زمین سقوط کرده است. پس از مدتی در بعدازظهر آن روز گزارش شد که پسر در تمام مدت زیر شیروانی خانه مخفی شده بوده است.
این شک ایجاد شده بود که این زوج از ابتدا و از روی عمد دروغ گفتهاند. به خصوص پس از مصاحبهی خانواده با لری کینگ، هنگامی که فالکن در پاسخ به این پرسش که چرا مخفی شده بود به پدرش گفت:"شما گفتید..آم.. ما این کارو برای نمایش کردیم". ریچارد هین بعدا مجرم شناخته شد و به ۹۰ روز حبس و پرداخت ۳۶۰۰۰ دلار جریمه محکوم شد. مایومی نیز به ۲۰ روز زندان آخر هفته محکوم شد.
دروغ اول آوریل
روز دروغ آوریل در بسیاری از کشورها به عنوان یک روز ویژه با گفتن دروغهایی به شوخی در ۱ آوریل گرامی داشته میشود.
در برخی از کشورها (از جمله بریتانیا، اتریش، نیوزیلند و زیمباوه) دروغگویی در این روز از صبح تا ظهر ادامه پیدا میکند و شخصی که پس از ظهر دروغی بگوید احمق آوریل (April Fool) لقب میگیرد.اما در مناطق دیگر تا پایان روز ادامه دارد.
ریشه
گمانهزنیهای مختلفی در مورد ریشهٔ این رسم مطرح است. یکی از معروفترین آنها پیدایش دروغ آوریل را به اقدام شارل نهم پادشاه فرانسه در سال ۱۵۶۴ نسبت میدهد که در هنگام اصلاح تقویم گریگوری جشنهای سال نو را از اول آوریل به اول ژانویه منتقل کرد. پس از آن مخالفان این تغییر همچنان در روز اول آوریل به دید و بازدید عید میرفتند دوستان و آشنایانشان این افراد را که بر برگزاری عید در روز اول آوریل اصرار داشتند، دست انداخته و سرِ کار گذاشته و آنها را «احمقهای آوریل» مینامیدند.
دروغهای معروف
تلویزیون هلند در دهه ۱۹۵۰ خبر واژگونی برج پیزا را پخش کرد.
درختهای ماکارونی: بیبیسی یک برنامه پانوراما در ۱۹۵۷ پخش کرد که درختهای ماکارونی را در سوئیس نشان میداد. بیبیسی اعلام کرد که سوسکهای ماکارونی که محصولات را از بین میبردند قلع و قمع شدند. بسیاری از مردم با بیبیسی تماس گرفتند و پرسیدند که چگونه درختهای ماکارونی را کشت میکنند. این واقعه در حقیقت از فیلمی به نام St Albans گرفته شده بود.
دروغهایی مبنی بر بیرون آمدن از خانه: در ۱۹۸۵ روزنامه L.A. Weekly خبری را در روز دروغ آوریل چاپ کرد که بسیاری از مردم توسط آن فریفته شدند.
Kremvax: در ۱۹۸۴ اولین شوخی آنلاین یک پیامی را منتشر کرد که یوزنت در شوروی برای کاربران در دسترس است.
آلاباما عدد پی را تغییر میدهد: روزنامه New Mexicans for Science and Reason در آوریل ۱۹۹۸ مقالهای را چاپ کرد که توسط فیزیکدانی به نام مارک بوسلوگ نوشته شده و در آن آمده بود که قوه مقننه آلاباما رای داد که ثابت پی تغییر کرده است. این واقعه ظاهرا اولین بار در داستانی به نام غریبهای در سرزمین غریب (Stranger in a Strange Land) تالیف رابرت هاینلاین آمده است.
ترور بیل گیتس: در ۲۰۰۳ خیلی از وبسایتهای کره شمالی و چینی اظهار داشتند که CNN خبر داد که بیل گیتس موسس مایکروسافت در نتیجه ۱٫۵٪ افت در بورس سهام چین ترور شد. (به هر حال CNN در چین تحریم شد)
آب در مریخ: در ۲۰۰۵ یک خبر در وبسایت رسمی ناسا پخش شد که آب را در مریخ نشان میداد. این تصاویر در حقیقت یک لیوان آب بر روی شکلاتی با نام مارس (Mars Candy Bar) بود که به معنی مریخ است.
پری مرده: در ۲۰۰۷ یک دروغساز در وبگاهش تصاویری را منتشر کرد که جسد یک موجود ناشناخته ۸ اینچی را نشان میداد که گفته میشد یک پری مومیایی شده است. او سرانجام پری را در eBay به قیمت ۲۸۰ یورو فروخت!
شبکه تلویزیونی بیبیسی در سال ۲۰۰۸ گزارشی از کشف نوعی پنگوئن پرنده در قطب جنوب را پخش کرد. در این گزارش یک فیلم تلویزیونی از پنگوئنها و پرواز آنها تا جنگلهای آمازون نیز پخش شد.
زمان استاندارد: در کشورهای مختلف این شوخی آورده شده است که میگوید سیستم زمان به نوعی تغییر خواهد کرد که در آن، واحد زمان بر اساس توانهایی از ۱۰ ذکر میشوند.
کنترل Gmail با حرکات بدن: گوگل در اول آوریل ۲۰۱۱ امکان جدیدی را در سرویس ایمیل خود معرفی کرد که به کمک آن و بدون استفاده از موشواره و صفحه کلید، کاربران به کمک وبکم میتوانند به مدیریت ایمیل خود بپردازند و نامههای خود را بررسی کنند.
Google nose: شرکت گوگل در ۱ اوریل ۲۰۱۳ امکان جدیدی را تحت عنوان google nose منتشر کرد، در واقع قرار بود گوگل nose هر بویی را توسط موبایل و رایانه ایجاد کند و کاربران قادر به بوییدن آن باشند!.
در ایران
بیش ازشصت سال است که در ایران، گفتن دروغ سیزده نوروز یا همان «ماهی آوریل» فرانسویها، از سوی چند روزنامهنگار ایرانی رواج پیدا کرده است. آغازماه آوریل یک روز پیش ازسیزده نوروز میباشد و این همزمانی دستآویزی شد که درسیزده نوروز که ویژه جشن، شادی و نیایش برای باران و باروری زمین است، زیرنام شوخی دروغ بگویند.
اسماعیل پوروالی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی که میان همکارانش به آقای مدیر شناخته شده بود، در ماهنامه روزگار نو در اردیبهشت ۱۳۷۰ خورشیدی در پاریس نوشت: «ما شمارهٔ سیزده فروردین سال ۱۳۲۲ شمسی روزنامهٔ «نبرد» را یک پارچه به صورت دروغ درآوردیم. یکی از این دروغها، نطقی بود از هیتلر، که در آن بحبوحهٔ جنگ، دستور آتشبس میداد و این مژدهای بود که همهٔ مردم از پیر و جوان، زن و مرد و بزرگ و کوچک را خوشحال میکرد. درکنار این دروغ شادیدهنده، دروغ آزاردهندهای که در آن روز بساط سیزده نوروز خیلیها را به هم ریخت، خبر فوت «حاج محتشم السلطنه» رئیس مجلس وقت بود، که چون در بین مردم تهران بخصوص بازاریها وجهه و احترام و اعتباری خاص داشت. هزارها نفر راه خانهٔ او را درپیش گرفتند تا در مراسم تشییع جنازهاش شرکت کنند.» روزنامه نبرد در آن زمان به مدیریت خسرو اقبال اداره میشد، واز همکارانش نیزمی توان، محمود تفضلی، جواد فاضل، حسن ارسنجانی، جهانگیر تفضلی و اسماعیل پوروالی و سه، چهار تن دیگر که در آن قلم میزدند نام برد. اسماعیلپور والی، چند سال پیش در پاریس در گذشت.
در سالهای اخیر روزنامههای اصلاح طلب به این موضوع پرداختند. اولین بار ابراهیم نبوی در روزنامه نشاط خبر آزاد شدن عبدالله اوجالان (که طی یک عملیات جنجالی منسوب به آمریکا، اسرائیل و ترکیه ربوده و به ترکیه انتقال یافته بود) را منتشر ساخت.
یکی از جنجالیترین دروغ آوریل در ایران خبر کج شدن و احتمال سقوط برج میلاد بود که روزنامه شرق در آخرین شماره خود در سال ۱۳۸۳ منتشر ساخت. این شوخی توسط رسانههای اپوزیسیون جدی گرفته شد و به تحلیل آن پرداختند. برخی دیگر نیز آن را به برنامه اتمی ایران نسبت دادند. همچنین قیمت ملک در مناطق اطراف برج نیز برای مدتی کاهش یافت.
ماجرای سوکال
ماجرای سوکال، که به شوخی فریبآمیز سوکال نیز معروف است ، مربوط میشود به چاپ یک مقاله در باب مفاهیم پسانوگرا توسط آلن سوکال، استاد فیزیک دانشگاه نیویورک. در سال ۱۹۹۶، وی مقالهای در نشریه پسانوگرای متن اجتماعی به چاپ رساند. هدف وی آزمودن سختگیری علمی دبیران این نشریه و نشان دادن امکان سوءاستفاده از مفاهیم علمی در متون پسانوگرا بود.
اصل این ماجرا از آن جایی شروع میشود که سوکال، برای آزمودن جامعه متفکر پستمدرن، مقالهای آکنده از لفاظیهای فلسفی، برخی آسمانریسمانهای پسانوگرا و استفادههای کاملاً نارسا، نابهجا یا نادرست بعضی متفکران از مفاهیم علوم طبیعی و نظری - از جمله آشوب، نسبیت عام، فیزیک کوانتوم، تنیدگی، برخال، هندسه نااقلیدسی، مکانیک سیالات و مانند آن - و پیوند دادن آن به هرمنوتیک، جامعهشناسی، روانشناسی، فمینیسم و نظایر آن، را به رشته تحریر درمیآورد و در نشریه Social Text به چاپ میرساند. طنز ماجرا این جا است که این مقاله بیاندازه مغلق و به همان اندازه بیمعنا و بیربط است، ولی چنان روشنفکرمآبانه و ژرف مینماید که هیچ یک از اعضای تحریریه این نشریه جرات ایراد گرفتن به هیچ بخشی از آن را پیدا نمیکنند و چشمبسته دست به انتشارش میزنند.
بعد از چاپ مقاله توسط این نشریه پسانوگرا، سوکال قضیه را رو و شروع میکند به اثبات این که چطور بهسادگی توانسته دبیران نشریه را با متنی چنین بیربط ولی درستنما مرعوب و آنان را بیهیچ زحمتی راغب به چاپ چنین چرندیاتی بکند. وی سپس همراه با ژان بریکمون، مجموعه تاملات خود را در زمینه سوءاستفادههایی که برخی از متفکران و نظریهپردازان پسانوگرا از مفاهیم و نظریههای علمی کردهاند، در قالب این کتاب چرندیات پستمدرن؛ سوءاستفاده روشنفکران پستمدرن از علم گرد میآورد و به چاپ میرساند. ماجرای سوکال در سال های بعد مبنای کشمکشی شد که به آن «جنگ بین علوم» می گویند.
رسواییهای مشابه یا مرتبط
برنامه اسسیآیجن (به انگلیسی: SCIgen) - مقالهای توسط نرمافزاری طراحی شده توسط دانشجوی فارغالتحصیل امآیتی و به شیوه تصادفی ایجاد شده بود، بدون مرور همتا در بخش ارایه کنفرانس World Multiconference on Systemics, Cybernetics and Informatics سال ۲۰۰۵ میلادی پذیرفته شد. پس از این ماجرا، دانشجویان مزبور اعلام کردند که از «ماجرای سوکال» اطلاعی نداشتهاند.
ماجرای بوگدانف (به انگلیسی: Bogdanov Affair) - در باب فیزیک نظری که به مجادله «وارون سوکال» معروف شد.
رسوایی شون (به انگلیسی: Jan Hendrik Schön) - «یان هنریک شون (به آلمانی: Jan Hendrik Schön) مقالهای در مجلات نیچر، ساینس و فیزیکال ریویو (به انگلیسی: Physical Review) منتشر کرد که ظاهری استوار و سازگار داشت اما بر اساس دادههای متناقض بنا شده بود.
تجربه روزنهان (به انگلیسی: Rosenhan experiment) - اعزام چندین «شبهبیمار» سالم به دوازده بیمارستان رواندرمانی
گزارشی از آیرون مانتین (به انگلیسی: The Report from Iron Mountain) - یک گزارش ساختگی از یک اندیشگاه دولتی
پروژه آلفا (به انگلیسی: Project Alpha) - شوخی فریبآمیزی که جمیز رندی (به انگلیسی: James Randi) روی یک موسسه علوم روانی پیاده کرد.
شبهای آتلانتا (به انگلیسی: Atlanta Nights) - شوخیای که توسط گروهی از نویسندگان حرفهای با انتشارات «ونیتی پرس» (به انگلیسی: Vanity Press) انجام شد.
ماجرای ارن مالی (به انگلیسی: en:Ern MalleyThe Ern Malley affair) - ماجرای مشابهی با «شبهای آتلانتا» که با چند شعر بیسروته پیاده شد.
ناسرخقهوهایگرایی (به انگلیسی: Disumbrationism) - یک شوخی هنری مدرن
پیر براسو (به انگلیسی: Pierre Brassau) - افشای نقدهای هنری در باب «نقاشی مدرن» در مورد نقاشی یک شامپانزه
طیفها: کتابی در باب تجارب شاعرانه (به انگلیسی: Spectra: A Book of Poetic Experiments) - یک شوخی با شعر مدرن
نت تیت: یک هنرمند آمریکایی ۱۹۲۸-۱۹۶۰ (به انگلیسی: Nat Tate: An American Artist 1928-1960) - یک شوخی فریبآمیز در دنیای هنر سال ۱۹۹۸ توسط ویلیام بوید
هیولای لخنس
هیولای لُخنس (به انگلیسی: Loch Ness Monster) که در بین مردم بریتانیا بیشتر با نام نِسی (به انگلیسی: Nessie) معروف است، موجودی عظیمالجثه و ماقبلتاریخی میباشد که گفته میشود در آبهای عمیق دریاچهٔ نس (به انگلیسی: Loch Ness) واقع در اسکاتلند زندگی میکند.
علیرغم اظهارات شاهدانی مبنی بر دیدن این موجود در آبهای دریاچه هنوز وجود آن از نظر علمی به اثبات نرسیدهاست.
keywords : هم نفس،سایت هم نفس،نفس
انواع آثار ادبی که طنز نویس میتواند به کار ببرد فوق العاده زیاد و متنوع است، رمان، نمایش نامه، شعر و... اما شیوهها یا تکنیکهایی که در آن به کار میرود محدود است. ۱. کوچک کردن ۲. بزرگ کردن ۳. تقلید مضحک از یک اثر ادبی شناخته شده ۴. ایجاد موقعیتی در داستان یا نمایش که به خودی خود طنزآمیز است. ۵. به کار بردن عین کلمات کسی که مورد طنز قرار میگیرد و ایجاد چهارچوبی مضحک برای آن.

طنز و لطیفههای مکتوب
طنز یعنی بیان هنرمندانه و نقادانهٔ کژیها و نادرستیها به قصد اصلاح و نه تخریب. طنز فاخرترین گونهٔ شوخطبعیست، که گونههای دیگرش هزل و هجو و فکاههاند. لطیفهها عمدتاً از نوع فکاههاند؛ اما آنجا که رنگ و بوی تمسخر قومی یا شخصی خاص میگیرند، به هجو متمایل میشوند.
جوک و لطیفه (طنز شفاهی)
این حقیقت که طنز در میان عامهاست، ادعای گزافی نیست. طنزی که در ادبیات عامه ماندگار شود، قطعاً قدرت بالایی دارد. طنزهای شفاهی بخش مهمی از ادبیات عامهاند.
ماهیت طنز در خدمت رشد نظام توتالیتر
ما همیشه طنز را به عنوان چیزی خوب که واقعیت را به همه می نمایاند پذیرفته ایم.این یکی از بدیهی ترین تصورات ما نسبت به طنز است.ولی محمد هادی پورابراهیم در مقاله ای با عنوان طنز به مثابه هنر یا نهادی سرکوبگر از زاویه ای متفاوت به مقوله ی طنز نگاهی داشته و طنز را منحصر به جوامع سرکوبگر و توتالیتر پنداشته که راه دیگری برای دیالوگ و گفت و گو پیدا نمی کنند و صرفن با گفتن طنز موقعیت های دشوار را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارند و هیچ وقت در پی یافتن راه حلی برای معضل برنخواهند آمد.چنین نگرشی به طنز چنان تازه و بدیع و خلاق است که تا به حال کسی از این دید به طنز نگاهی نداشته است.
دروغ پسر بادکنکی
دروغ پسر بادکنکی (به انگلیسی: Balloon boy hoax) به جریانی ساختگی اطلاق میشود که در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۹ در کلورادو اتفاق افتاد. در این جریان یک زوج به نامهای ریچارد و مایومی هین یک بادکنک پر از گاز هلیم را رها کردند تا در اتمسفر صعود کند و سپس ادعا کردند که پسر ۶ سالهشان "فالکن" درون این بادکنک است. این اتفاق توسط رسانههای گروهی اینچنین بازتاب یافت که ظاهراً این پسر در حال پرواز در ارتفاع ۷۰۰۰ فوتی (۲۱۰۰ متری) زمین درون یک سبد متصل به یک بادکنک پر از هلیم است. این اتفاق توجه جهانی را به خود جلب کرد. فالکن توسط بعضی رسانهها به "پسر بادکنکی" معروف شد.
پس از یک پرواز یک ساعته و پیمودن بیش از ۸۰ کیلومتر بین شهرها، بادکنک در ۱۹ کیلومتری شمال شرق فرودگاه بینالمللی دنور فرود آمد. مسئولین فرودگاه دنور را بلافاصله بستند و چندین هلیکوپتر گارد ملی و پلیس محلی را به دنبال آن فرستاند. بعد از آنکه بادکنک فرود آمد و پسر درون آن یافت نشد، مسئولین یک جستجوی گسترده را در تمام منطقه آغاز کردند . این ترس در حال افزایش بود که شاید پسر از بادکنک به بیرون افتاده باشد. گزارش شده بود که چیزی از بادکنک جدا شده و به زمین سقوط کرده است. پس از مدتی در بعدازظهر آن روز گزارش شد که پسر در تمام مدت زیر شیروانی خانه مخفی شده بوده است.
این شک ایجاد شده بود که این زوج از ابتدا و از روی عمد دروغ گفتهاند. به خصوص پس از مصاحبهی خانواده با لری کینگ، هنگامی که فالکن در پاسخ به این پرسش که چرا مخفی شده بود به پدرش گفت:"شما گفتید..آم.. ما این کارو برای نمایش کردیم". ریچارد هین بعدا مجرم شناخته شد و به ۹۰ روز حبس و پرداخت ۳۶۰۰۰ دلار جریمه محکوم شد. مایومی نیز به ۲۰ روز زندان آخر هفته محکوم شد.
دروغ اول آوریل
روز دروغ آوریل در بسیاری از کشورها به عنوان یک روز ویژه با گفتن دروغهایی به شوخی در ۱ آوریل گرامی داشته میشود.
در برخی از کشورها (از جمله بریتانیا، اتریش، نیوزیلند و زیمباوه) دروغگویی در این روز از صبح تا ظهر ادامه پیدا میکند و شخصی که پس از ظهر دروغی بگوید احمق آوریل (April Fool) لقب میگیرد.اما در مناطق دیگر تا پایان روز ادامه دارد.
ریشه
گمانهزنیهای مختلفی در مورد ریشهٔ این رسم مطرح است. یکی از معروفترین آنها پیدایش دروغ آوریل را به اقدام شارل نهم پادشاه فرانسه در سال ۱۵۶۴ نسبت میدهد که در هنگام اصلاح تقویم گریگوری جشنهای سال نو را از اول آوریل به اول ژانویه منتقل کرد. پس از آن مخالفان این تغییر همچنان در روز اول آوریل به دید و بازدید عید میرفتند دوستان و آشنایانشان این افراد را که بر برگزاری عید در روز اول آوریل اصرار داشتند، دست انداخته و سرِ کار گذاشته و آنها را «احمقهای آوریل» مینامیدند.
دروغهای معروف
تلویزیون هلند در دهه ۱۹۵۰ خبر واژگونی برج پیزا را پخش کرد.
درختهای ماکارونی: بیبیسی یک برنامه پانوراما در ۱۹۵۷ پخش کرد که درختهای ماکارونی را در سوئیس نشان میداد. بیبیسی اعلام کرد که سوسکهای ماکارونی که محصولات را از بین میبردند قلع و قمع شدند. بسیاری از مردم با بیبیسی تماس گرفتند و پرسیدند که چگونه درختهای ماکارونی را کشت میکنند. این واقعه در حقیقت از فیلمی به نام St Albans گرفته شده بود.
دروغهایی مبنی بر بیرون آمدن از خانه: در ۱۹۸۵ روزنامه L.A. Weekly خبری را در روز دروغ آوریل چاپ کرد که بسیاری از مردم توسط آن فریفته شدند.
Kremvax: در ۱۹۸۴ اولین شوخی آنلاین یک پیامی را منتشر کرد که یوزنت در شوروی برای کاربران در دسترس است.
آلاباما عدد پی را تغییر میدهد: روزنامه New Mexicans for Science and Reason در آوریل ۱۹۹۸ مقالهای را چاپ کرد که توسط فیزیکدانی به نام مارک بوسلوگ نوشته شده و در آن آمده بود که قوه مقننه آلاباما رای داد که ثابت پی تغییر کرده است. این واقعه ظاهرا اولین بار در داستانی به نام غریبهای در سرزمین غریب (Stranger in a Strange Land) تالیف رابرت هاینلاین آمده است.
ترور بیل گیتس: در ۲۰۰۳ خیلی از وبسایتهای کره شمالی و چینی اظهار داشتند که CNN خبر داد که بیل گیتس موسس مایکروسافت در نتیجه ۱٫۵٪ افت در بورس سهام چین ترور شد. (به هر حال CNN در چین تحریم شد)
آب در مریخ: در ۲۰۰۵ یک خبر در وبسایت رسمی ناسا پخش شد که آب را در مریخ نشان میداد. این تصاویر در حقیقت یک لیوان آب بر روی شکلاتی با نام مارس (Mars Candy Bar) بود که به معنی مریخ است.
پری مرده: در ۲۰۰۷ یک دروغساز در وبگاهش تصاویری را منتشر کرد که جسد یک موجود ناشناخته ۸ اینچی را نشان میداد که گفته میشد یک پری مومیایی شده است. او سرانجام پری را در eBay به قیمت ۲۸۰ یورو فروخت!
شبکه تلویزیونی بیبیسی در سال ۲۰۰۸ گزارشی از کشف نوعی پنگوئن پرنده در قطب جنوب را پخش کرد. در این گزارش یک فیلم تلویزیونی از پنگوئنها و پرواز آنها تا جنگلهای آمازون نیز پخش شد.
زمان استاندارد: در کشورهای مختلف این شوخی آورده شده است که میگوید سیستم زمان به نوعی تغییر خواهد کرد که در آن، واحد زمان بر اساس توانهایی از ۱۰ ذکر میشوند.
کنترل Gmail با حرکات بدن: گوگل در اول آوریل ۲۰۱۱ امکان جدیدی را در سرویس ایمیل خود معرفی کرد که به کمک آن و بدون استفاده از موشواره و صفحه کلید، کاربران به کمک وبکم میتوانند به مدیریت ایمیل خود بپردازند و نامههای خود را بررسی کنند.
Google nose: شرکت گوگل در ۱ اوریل ۲۰۱۳ امکان جدیدی را تحت عنوان google nose منتشر کرد، در واقع قرار بود گوگل nose هر بویی را توسط موبایل و رایانه ایجاد کند و کاربران قادر به بوییدن آن باشند!.
در ایران
بیش ازشصت سال است که در ایران، گفتن دروغ سیزده نوروز یا همان «ماهی آوریل» فرانسویها، از سوی چند روزنامهنگار ایرانی رواج پیدا کرده است. آغازماه آوریل یک روز پیش ازسیزده نوروز میباشد و این همزمانی دستآویزی شد که درسیزده نوروز که ویژه جشن، شادی و نیایش برای باران و باروری زمین است، زیرنام شوخی دروغ بگویند.
اسماعیل پوروالی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی که میان همکارانش به آقای مدیر شناخته شده بود، در ماهنامه روزگار نو در اردیبهشت ۱۳۷۰ خورشیدی در پاریس نوشت: «ما شمارهٔ سیزده فروردین سال ۱۳۲۲ شمسی روزنامهٔ «نبرد» را یک پارچه به صورت دروغ درآوردیم. یکی از این دروغها، نطقی بود از هیتلر، که در آن بحبوحهٔ جنگ، دستور آتشبس میداد و این مژدهای بود که همهٔ مردم از پیر و جوان، زن و مرد و بزرگ و کوچک را خوشحال میکرد. درکنار این دروغ شادیدهنده، دروغ آزاردهندهای که در آن روز بساط سیزده نوروز خیلیها را به هم ریخت، خبر فوت «حاج محتشم السلطنه» رئیس مجلس وقت بود، که چون در بین مردم تهران بخصوص بازاریها وجهه و احترام و اعتباری خاص داشت. هزارها نفر راه خانهٔ او را درپیش گرفتند تا در مراسم تشییع جنازهاش شرکت کنند.» روزنامه نبرد در آن زمان به مدیریت خسرو اقبال اداره میشد، واز همکارانش نیزمی توان، محمود تفضلی، جواد فاضل، حسن ارسنجانی، جهانگیر تفضلی و اسماعیل پوروالی و سه، چهار تن دیگر که در آن قلم میزدند نام برد. اسماعیلپور والی، چند سال پیش در پاریس در گذشت.
در سالهای اخیر روزنامههای اصلاح طلب به این موضوع پرداختند. اولین بار ابراهیم نبوی در روزنامه نشاط خبر آزاد شدن عبدالله اوجالان (که طی یک عملیات جنجالی منسوب به آمریکا، اسرائیل و ترکیه ربوده و به ترکیه انتقال یافته بود) را منتشر ساخت.
یکی از جنجالیترین دروغ آوریل در ایران خبر کج شدن و احتمال سقوط برج میلاد بود که روزنامه شرق در آخرین شماره خود در سال ۱۳۸۳ منتشر ساخت. این شوخی توسط رسانههای اپوزیسیون جدی گرفته شد و به تحلیل آن پرداختند. برخی دیگر نیز آن را به برنامه اتمی ایران نسبت دادند. همچنین قیمت ملک در مناطق اطراف برج نیز برای مدتی کاهش یافت.
ماجرای سوکال
ماجرای سوکال، که به شوخی فریبآمیز سوکال نیز معروف است ، مربوط میشود به چاپ یک مقاله در باب مفاهیم پسانوگرا توسط آلن سوکال، استاد فیزیک دانشگاه نیویورک. در سال ۱۹۹۶، وی مقالهای در نشریه پسانوگرای متن اجتماعی به چاپ رساند. هدف وی آزمودن سختگیری علمی دبیران این نشریه و نشان دادن امکان سوءاستفاده از مفاهیم علمی در متون پسانوگرا بود.
اصل این ماجرا از آن جایی شروع میشود که سوکال، برای آزمودن جامعه متفکر پستمدرن، مقالهای آکنده از لفاظیهای فلسفی، برخی آسمانریسمانهای پسانوگرا و استفادههای کاملاً نارسا، نابهجا یا نادرست بعضی متفکران از مفاهیم علوم طبیعی و نظری - از جمله آشوب، نسبیت عام، فیزیک کوانتوم، تنیدگی، برخال، هندسه نااقلیدسی، مکانیک سیالات و مانند آن - و پیوند دادن آن به هرمنوتیک، جامعهشناسی، روانشناسی، فمینیسم و نظایر آن، را به رشته تحریر درمیآورد و در نشریه Social Text به چاپ میرساند. طنز ماجرا این جا است که این مقاله بیاندازه مغلق و به همان اندازه بیمعنا و بیربط است، ولی چنان روشنفکرمآبانه و ژرف مینماید که هیچ یک از اعضای تحریریه این نشریه جرات ایراد گرفتن به هیچ بخشی از آن را پیدا نمیکنند و چشمبسته دست به انتشارش میزنند.
بعد از چاپ مقاله توسط این نشریه پسانوگرا، سوکال قضیه را رو و شروع میکند به اثبات این که چطور بهسادگی توانسته دبیران نشریه را با متنی چنین بیربط ولی درستنما مرعوب و آنان را بیهیچ زحمتی راغب به چاپ چنین چرندیاتی بکند. وی سپس همراه با ژان بریکمون، مجموعه تاملات خود را در زمینه سوءاستفادههایی که برخی از متفکران و نظریهپردازان پسانوگرا از مفاهیم و نظریههای علمی کردهاند، در قالب این کتاب چرندیات پستمدرن؛ سوءاستفاده روشنفکران پستمدرن از علم گرد میآورد و به چاپ میرساند. ماجرای سوکال در سال های بعد مبنای کشمکشی شد که به آن «جنگ بین علوم» می گویند.
رسواییهای مشابه یا مرتبط
برنامه اسسیآیجن (به انگلیسی: SCIgen) - مقالهای توسط نرمافزاری طراحی شده توسط دانشجوی فارغالتحصیل امآیتی و به شیوه تصادفی ایجاد شده بود، بدون مرور همتا در بخش ارایه کنفرانس World Multiconference on Systemics, Cybernetics and Informatics سال ۲۰۰۵ میلادی پذیرفته شد. پس از این ماجرا، دانشجویان مزبور اعلام کردند که از «ماجرای سوکال» اطلاعی نداشتهاند.
ماجرای بوگدانف (به انگلیسی: Bogdanov Affair) - در باب فیزیک نظری که به مجادله «وارون سوکال» معروف شد.
رسوایی شون (به انگلیسی: Jan Hendrik Schön) - «یان هنریک شون (به آلمانی: Jan Hendrik Schön) مقالهای در مجلات نیچر، ساینس و فیزیکال ریویو (به انگلیسی: Physical Review) منتشر کرد که ظاهری استوار و سازگار داشت اما بر اساس دادههای متناقض بنا شده بود.
تجربه روزنهان (به انگلیسی: Rosenhan experiment) - اعزام چندین «شبهبیمار» سالم به دوازده بیمارستان رواندرمانی
گزارشی از آیرون مانتین (به انگلیسی: The Report from Iron Mountain) - یک گزارش ساختگی از یک اندیشگاه دولتی
پروژه آلفا (به انگلیسی: Project Alpha) - شوخی فریبآمیزی که جمیز رندی (به انگلیسی: James Randi) روی یک موسسه علوم روانی پیاده کرد.
شبهای آتلانتا (به انگلیسی: Atlanta Nights) - شوخیای که توسط گروهی از نویسندگان حرفهای با انتشارات «ونیتی پرس» (به انگلیسی: Vanity Press) انجام شد.
ماجرای ارن مالی (به انگلیسی: en:Ern MalleyThe Ern Malley affair) - ماجرای مشابهی با «شبهای آتلانتا» که با چند شعر بیسروته پیاده شد.
ناسرخقهوهایگرایی (به انگلیسی: Disumbrationism) - یک شوخی هنری مدرن
پیر براسو (به انگلیسی: Pierre Brassau) - افشای نقدهای هنری در باب «نقاشی مدرن» در مورد نقاشی یک شامپانزه
طیفها: کتابی در باب تجارب شاعرانه (به انگلیسی: Spectra: A Book of Poetic Experiments) - یک شوخی با شعر مدرن
نت تیت: یک هنرمند آمریکایی ۱۹۲۸-۱۹۶۰ (به انگلیسی: Nat Tate: An American Artist 1928-1960) - یک شوخی فریبآمیز در دنیای هنر سال ۱۹۹۸ توسط ویلیام بوید
هیولای لخنس
هیولای لُخنس (به انگلیسی: Loch Ness Monster) که در بین مردم بریتانیا بیشتر با نام نِسی (به انگلیسی: Nessie) معروف است، موجودی عظیمالجثه و ماقبلتاریخی میباشد که گفته میشود در آبهای عمیق دریاچهٔ نس (به انگلیسی: Loch Ness) واقع در اسکاتلند زندگی میکند.
علیرغم اظهارات شاهدانی مبنی بر دیدن این موجود در آبهای دریاچه هنوز وجود آن از نظر علمی به اثبات نرسیدهاست.
keywords : هم نفس،سایت هم نفس،نفس